آروینآروین، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

آروین من

نقاش زندگی

- یه دایره با خطای دراز دراز توش. مامان اگه گفتی این چیه؟ نمی دونم. این یه قابلمه پر از ماکارونیه! - یه بیضی می کشی: این یه صابونه! یه بیضی بزرگتر دورش. این دستشوییه. پس کو شیرای آبش. نمی گی بلد نیستم. با اعتمادبنفس کامل: دستشوییش شیر نداره!!!!!!! - یه بیضیه دیگه با چند تا خط روش: این یکی هندونه است! - یه دایره با یه خط که بهش وصل میشه: سیب! - یه دایره کج و کوله تر بازم با یه خط: گلابی میشه! - از اولین نقاشی هات این بود. یه خط درازززز از بالای صفحه که هی پیچ و تاب می خورد: یه مار دراززززززز!!!!! یا چند تا نقطه روی صفحه که یعنی یک روز بارونی یا برفی!!!! - آدم کشیدنت هم جالبه: چشمای آدمه با جزئیاتش خیلی مهمه. دو تا دایره که توشون د...
12 شهريور 1392

یک روز خاص برای مامان

ساعت 1:30 بامداد:  با صدای سرفه های تو از خواب بیدار میشم و بهت آّب می دم. بعد می رم سراغ ظرفای نشسته و آشپزخونه بهم ریخته. حسابی رسیدگی می کنم. چند تیکه مرغ می ذارم بیرون که یخش باز شه. یک کم اینترنت بازی و بعد هم سرخ کردن مرغ به همراه هویج و پیاز. تا بوش بلند میشه تو و بابا حالتون بد میشه. امروز دوتایی مریضین. پس از ادامه پخت فعلا منصرف میشم و برای صبحتون نشاسته خیس می کنم. ساعت 4:30 بامداد: دیگه باید یک کم بخوابم تا تجدید قوا شه. اما قبلش تو رو می برم دستشویی، آّب و کمی هم درد دل. مامان، بابا رفته؟ نه عزیزم، هنوز که صبح نشده. اه پس کی صبح می شه تا من بتونم بازی کنم!!!!!!! ساعت 7 بامداد: تا از خواب بیدار میشم مرغ رو می ذارم بار....
8 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آروین من می باشد